دانلود اپلیکیشن

نگارش یازدهم -

بازگشت

سوال واضح !

حنانه

نگارش یازدهم.

سلام لطفا با یکی از این موضوعات برام انشا بنویسید معرکه میدم مرسی💙

سلام لطفا با یکی از این موضوعات برام انشا بنویسید معرکه میدم مرسی💙

جواب ها

جواب معرکه

محمد مرادی

نگارش یازدهم

روز اول سال تحصیلی همیشه برای دانش‌آموزان و دانشجویان یک روز خاص و پر از هیجان است. این روز، آغاز فصل جدیدی از یادگیری و تجربه‌های تازه است. وقتی که صبح زود از خواب بیدار می‌شویم، حس و حال خاصی داریم. بوی کتاب‌های نو و لوازم‌التحریر تازه، ما را به یاد روزهای پر از یادگیری و دوستی می‌اندازد. در این روز، دانش‌آموزان با دوستان قدیمی خود دیدار می‌کنند و با چهره‌های جدید آشنا می‌شوند. معلمان نیز با انرژی و اشتیاق به استقبال دانش‌آموزان می‌آیند و برنامه‌های جدید را معرفی می‌کنند. این روز فرصتی است برای تعیین اهداف جدید و برنامه‌ریزی برای موفقیت در سال تحصیلی پیش رو. همچنین، روز اول سال تحصیلی به ما یادآوری می‌کند که هر پایان، یک آغاز جدید است. ما می‌توانیم از تجربیات گذشته‌مان درس بگیریم و با انگیزه بیشتری به جلو برویم. این روز، نه تنها آغاز یادگیری‌های علمی، بلکه فرصتی برای رشد شخصی و اجتماعی نیز هست. در نهایت، روز اول سال تحصیلی یک روز پر از امید و آرزو است. امیدوارم که همه ما بتوانیم از این فرصت‌ها بهره‌برداری کنیم و سالی پربار و موفق داشته باشیم.

2 نفر پسندیده اند .

0 نظر ارسال شده

جواب معرکه

مهدی عبدی

نگارش یازدهم

انشاء در مورد آغاز سال تحصیلی جدید مقدمه: همین دیروز بود که با بچه ها خداحافظی کردم و سوار ماشین پدر شدم و رفتم، بین راه چه قدر با خودم حرف زدم که یعنی سال بعد کی هست و کی نیست، تابستان هم گذشت و تمام شد و من آماده سال جدید شدم، یک روز با پدر و مادرم راهی خرید شدم و کیفی و دفتری خریدم و راهی مدرسه شدم. چه قدر خوشحال بودم و دلتنگ بچه ها بدنه: بابای مدرسه کنار درخت کهنسال مدرسه ایستاده بود و یکی یکی با همه احوالپرسی می کرد و وقتی دیدمش چه قدر خوشحال شدم. مردی مهربان که همیشه خنده بر لب داشت. تمام مدرسه تزئین شده بود و هریک از بچه ها با کیف و کفش نو وارد می شدند و همدیگر را در آغوش می گرفتند. چه قدر خوشحال بودیم، زود رفتیم و سر نیمکت نشستیم و همه چیز تغییر کرده بود، کلاس، معلم و معاون ،چه قدر بین راه به این موضوعات فکر می کردم و می گفتم، یعنی معلمم کیست و کدام کلاس هستم. از فرط خوشحالی یادم رفته بود لقمه هم ببرم، لی لی کنان تا نزدیک در ورودی سالن رفتم و ناظم را از نزدیک دیدم. آهنگ هم شاگردی سلام در همه جای مدرسه پر شده بود و همه خوشحال و سرحال منتظر زنگ کلاس بودند، زنگ مدرسه همیشه نواخته شد و همه با هم به سمت جایگاه صف رفتیم. چه معلمانی و چه رفقایی، کاش این روزها هیچ وقت تمام نشود و من هر سال در کنار این دوستانم باشم. در راه مدرسه کودکان زیادی را دیدم که خوشحال و سرخوش با پدر و مادر خود به سمت مدارس می رفتند، اما موضوعی توجه مرا به خود جلب کرد، آیا کودکان کار هم می توانند به مدرسه بروند و درس بخوانند، در همین فکر بودم که پدر صدایم کرد و گفت حواست کجاست؟ باید پیاده شویم. نتیجه گیری: کاش از این سال های تحصیلی که پشت سرهم شروع می شوند و می روند درس بگیریم و بدانیم که عمر است و فرصت های طلایی که از دست می رود، در این سالهای تحصیلی از تمام لحظات درس گرفته و آینده خود و کشور را بسازیم.

3 نفر پسندیده اند .

0 نظر ارسال شده

جواب معرکه

نگارش یازدهم

انشا: اولین روز سال تحصیلی با آغاز اولین روز سال تحصیلی، هوای صبحگاهی با بوی تازگی و شادابی پر شده بود. آفتاب به آرامی از افق سر برآورده و نور طلایی‌اش بر روی درختان و چمن‌های سبز حیاط مدرسه می‌تابید. صدای پرندگان که در لابلای درختان آواز می‌خواندند، فضایی دلنشین و دل‌انگیز را به وجود آورده بود. مدرسه، با دیوارهای رنگارنگ و کلاس‌های پر از خاطرات، به نظر می‌رسید که آماده استقبال از دانش‌آموزان است. در ورودی، تابلوهایی با نوشته‌های خوشامدگویی به چشم می‌خورد که نشان از شور و شوق آغاز یک فصل جدید داشت. دانش‌آموزان با کیف‌های جدید و کتاب‌های تازه به سمت مدرسه می‌رفتند و لبخند بر لبانشان نشسته بود. برخی از آن‌ها در حال گفت‌وگو و تبادل نظر درباره تعطیلات تابستان بودند و برخی دیگر با هیجان از معلم جدیدشان صحبت می‌کردند. در حیاط مدرسه، بچه‌ها گروه‌گروه جمع شده بودند و بازی‌های کودکانه‌ای انجام می‌دادند. صدای خنده و شوق آن‌ها در فضا پیچیده بود و این حس نوستالژیک، یادآور روزهای شیرین دوران کودکی بود. معلم‌ها نیز با لبخندهای گرم و صمیمی به استقبال دانش‌آموزان آمده بودند و هر یک سعی می‌کردند تا فضایی دوستانه و آرام برای شروع سال تحصیلی فراهم کنند. زمان به آرامی می‌گذشت و زنگ اول به صدا درآمد. همه به سمت کلاس‌ها حرکت کردند. فضای کلاس پر از حس کنجکاوی و انتظار بود. بوی کاغذ تازه و مدادهای نو، حس خوبی به آدم می‌داد. معلم با لبخند وارد کلاس شد و با معرفی خود، آغاز یک سال تحصیلی پربار را نوید داد. در این روز، همه چیز نو و تازه به نظر می‌رسید؛ از کتاب‌های جدید گرفته تا دوستی‌های تازه‌ای که قرار بود شکل بگیرد. این اولین روز سال تحصیلی، نه تنها آغاز یک سفر علمی، بلکه فرصتی برای یادگیری، رشد و دوستی‌های جدید بود. به راستی که اولین روز سال تحصیلی، روزی پر از امید و آرزوهای نو است؛ روزی که در آن، هر دانش‌آموز با قلبی پر از شوق و ذوق، قدم به دنیای جدیدی می‌گذارد.

0 نفر پسندیده اند .

0 نظر ارسال شده

سوالات مشابه

لیست سوالات مشابه